• وبلاگ : شهداي مسجد علي اكبر
  • يادداشت : به ياد شهيد داوودحيدري
  • نظرات : 2 خصوصي ، 12 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + امير مسعود بزرگيان 

    مدير محترم وبلاگ جناب محمد مهدي انوري:

    با سلام مصرانه ازشما مي خواهم هر چه زودتر اين خاطره را که هم ازنظر معنا هم از نظر محتوي و هم از نظر شان شهيد عزيز پراز اشکال و بد سليقگي است از صفحه تان برداريد. يحتمل حاج داوود در موقعيتي قصد شوخي داشته و به مزاح سر کارتان گذاشته و بعد قريب 30 سال هنوز موضوع را نگرفته ايد. به احترام بزرگي شهيد عزيزمان فرمانده دوستداشتي گردان زهير اگر طالب بوديد اين خاطره را جايگزين کنيد.

    عزت مستدام

    پاسخ

    آقاي اميرمسعود بزرگيان سلام عرض ميكنم.صحبت.از شان شهدا كرديداصل قضيه همين از كه شما فرموديديعني اينكه روزي شهيدداوود حيدري قصد داشته شوخي كنه وبا تركيبي از تخيل وواقعيت داستاني به اين قشنگي ساخته وبه من تعريف كرده است.حالا بايد چكار كنيم وبه نظر چه كسي توجه كنيم؟آياشان شهدارا با بازگويي صادقانه تاريخ لكه دار ميكنيم؟ يامثلااگر عكس شهيد باكري كه مربوط به قبل از انقلاب وبا صورت تراشيده وكراوات ديده شود زمين به آسمان ميرود؟ حالا هم شهيد حيدري اين خاطره را براي من ديوونه تعريف كرد كه كمي شاد بشم وغم شهادت برادرم كمتر بشه.اين وسط خودش چه گناهي كرده كه يك خري مثل من را سرگرم كرده تازه نه گناهي كرد ونه خبطي انجام داده. درضمن سند فوق محرمانه هم كه باشد بعد ازمدتي از طبقه بندي درميآيدپس شما را به خدا قسم از شهدا تجسمي از انسان غير قابل باورنسازيد.خداحافظ