مي گفت وقتي برگشته چادر خالي گردان ديده قلبش درد گرفته در چادر باز کرده و تنها توي تاريکي خاطراتش را با تک تک بچه ها مرور کرده، مي گفت اونوقت فهميدم کمر آدم بشکنه يعني چي، مي گفت ياد امام حسين و داغش در شهادت حضرت عباس افتادم مي گفت بلند شدم به ياد کشييدن عمود خيمه عباس و داغ برادر مردگي خودم ميله هاي چادر کشيدم وچادر را خواباندم تا .....
السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين
التماس دعا